کد مطلب:90380 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:127

پرواپیشگان و پرهیز از آز











«و تحرجا عن طمع»

واژه ها

تحرج: پرهیز كردن از گناه، گناه كار شدن، بر آمدن از تنگی، جای تنگ بسیار پردرخت كه ماشیه بدان رسیدن نتواند فرق بین حرج وضیق، در این است كه حرج، تنگنایی است كه راه خروج ندارد، اما ضیق چنین نیست.

طمع: آزمند گردیدن، چشم داشت و توقع، مرسوم لشكر، اشتها و میل بی حدی را گویند كه در شخص یافت شود، اگر چه آن میل نسبت به اشیاء جایز بوده باشد و در فارسی، بالفظ بستن، كردن، داشتن، گسستن و بریدن استعمال می شود

«الطمع: هو التوقع من الناس فی اموالهم و هو من شعب حب الدنیا و من انواعه و من

[صفحه 349]

الرذائل المهلكه.»

طمع: چشم داشت از مردم در اموال آنها و این از شاخه های دوستی دنیا و از انواع محبت به آن و از رذائل مهلكه است.

ترجمه: با جمع بندی لغات و معانی آنها، مفهوم عبارت مولا چنین است: پرواپیشگان خود را در تنگنای گنه خیز طمع و چشم داشت قرار نداده و دیده ی طمع در اموال مردم بربسته اند، زیرا این توقع نابجا از شاخه های: «حب الدنیا» است و محبت دنیا ریشه و اساس برخی از گناهان و بلكه همه ی گناهان است. از اینرو پرواپیشگان خود را از حرج و ضیق طمع نجات داده اند.

شرح: دیده بر اموال و دارایی مردم دوختن، علاوه بر ذلت و دنائت طبع خصومت و دشمنی نیز، در پی دارد و گناهانی مانند رشك بردن، كینه توزی، غیبت، تملق، مداهنه با گنهكاران كه هر یك به تنهایی مهلك و نابودكننده است، از عواقب و پیامدهای طمع است.

انسان طمع كار است كه با توقع بیجا عزیزترین دوست و نزدیكترین فرد را از دست می دهد، به این علت كه خواسته ی او را برآورده نكرده است و این آتش طمع است كه وقتی در نهاد انسان آزمند زبانه كشید، خودی و غیر را نمی شناسد و اگر به خواسته ی خویش نرسد همه را در كام خود كشیده و نابود می كند. در حدیث آمده است كه:

«رایت الخیر كله قد اجتمع فی قطع الطمع عما فی ایدی الناس.»:

نیكیها و خوبیها را همه در طمع بریدن از اموال و دارایی مردم، دیدم (به این علت كه طمع كار جز به خود و كار خود نمی اندیشد. از اینرو، نیكی و نیكوكاری نزد او مفهوم محترمی نخواهد داشت).

فردی كه به شخصیت خود اتكا ندارد هرگز بر مشكلات پیروز نخواهد شد و با

[صفحه 350]

افراد جامعه، برخورد مهرانگیز و شایسته ای نداشته و مورد احترام جامعه نخواهد بود.

امام باقر علیه السلام فرمود: «بئس العبد عبد یقوده و بئس العبد عبد له رغبه تذله.»:

بد بنده ای است آنكه طمع او را به هر سو بكشاند و بدبنده ای است آنكه رغبت نابجا او را به ذلت اندازد.

چنین فردی نه دوستیش اعتبار دارد و نه در مجالست و همنشینی او خیری وجود خواهد داشت. در حدیث دیگری آمده است: «ایاك و الطمع فانه الفقر الحاضر.» از طمع بپرهیز، زیرا آن فقر و كمبودی است كه در حال حاضر در تو وجود دارد (و به همین علت است كه به دارایی مردم چشم دوخته ای).

از اشعب بن جبیر، معروف به اشعب طماع كه در طمع كاری ضرب المثل است و گویند: « فلان اطمع من اشعب.»: فلانی آزمندیش از اشعب بیشتر است. پرسیدند، طمع و چشم داشت تو در چه حد است؟ گفت: هیچگاه عروسی را به خانه داماد نبردند، مگر اینكه جلو خانه ام را آب پاشیدم، به این امید كه می خواهند آن عروس را به خانه ی من بیاورند و هرگاه فردی با فرد دیگری سخن می گفت، گمان من این بود كه گوینده، به شنونده سفارش می كند كه پولی به من بدهد. گفته اند او دیوار خانه ی خود را سوراخ كرده بود و دست خود را در آن فروبرده بود به طمع اینكه، عابرین وجهی را در دستش بگذارند! از او پرسیدند آیا در مدت عمرت، حدیثی را به یاد داری، گفت: آری احادیث زیادی از عكرمه شنیده و از حفظ دارم گفتم: یكی از آنها را برای ما بازگو كن، گفت: شنیدم از عكرمه و او از ابن عباس و او از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم كه فرمود: دو خصلت است كه به مومن اختصاص دارد، عكرمه یكی از آن دو را از یاد برد و من دومی را فراموش نمودم.

[صفحه 351]


صفحه 349، 350، 351.